آیه 53 سوره مائده
<<52 | آیه 53 سوره مائده | 54>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اهل ایمان گویند: آیا اینان هستند که با جدیت و مبالغه بسیار به خدا سوگند یاد میکردند که ما از شما هستیم؟! اعمالشان باطل گردید و سخت زیانکار شدند.
و کسانی که ایمان آورده اند [به مؤمنان دیگر] می گویند: آیا این بیماردلان آنانند که به سخت ترین سوگندهایشان به خدا سوگند می خوردند که با شما مؤمنانند؟! [ولی روشن شد که دروغ می گفتند. آنان یهود و نصاری را به سرپرستی و دوستی گرفتند و به این سبب] اعمالشان تباه و بی اثر شد، در نتیجه زیانکار شدند.
و كسانى كه ايمان آوردهاند، مىگويند: «آيا اينان بودند كه به خداوند سوگندهاى سخت مىخوردند كه جداً با شما هستند؟» اعمالشان تباه شد و زيانكار گرديدند.
آنها كه ايمان آوردهاند مىگويند: آيا اينان همان كسانند كه به خدا سوگندهاى سخت مىخوردند كه با شما خواهند بود؟ اعمالشان باطل گرديد و خود در زمره زيانكاران درآمدند.
آنها که ایمان آوردهاند میگویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آری،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اقسموا: قسم: سوگند. فعل آن از باب افعال آمده است. «اقسموا» سوگند ياد كردند.
جهد: (بضم و فتح اول) تلاش توأم با رنج. «جَهْدَ أَيْمانِهِمْ» يعنى سوگند مؤكدشان.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ «52»
(با آن همه توصيه به نپذيرفتن ولايت كفّار) بيماردلان را مىبينى كه در دوستى با آنان (كافران)، سبقت مىگيرند (و در توجيه كارشان) مىگويند: مىترسيم كه حادثهاى بد برايمان پيش آيد (و ما نيازمند كمك آنان باشيم) پس اميد است كه خداوند، پيروزى يا امر ديگرى را از جانب خود (به نفع مسلمانان) پيش آورد، آنگاه آنان از آنچه در دل پنهان داشتهاند پشيمان شوند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ «53»
و كسانى كه ايمان آوردند (هنگام پيروزى مسلمانان و رسوايى منافقان با تعجّب، به يكديگر) مىگويند: آيا اينان همانهايى هستند كه با تأكيد، به خدا قسم مىخوردند كه ما با شماييم؟ پس (چرا كارشان به اينجا كشيد؟) اعمالشان نابود شد و زيانكار شدند.
نکته ها
بيماردلان كسانى هستند كه نسبت به حقّانيّت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و يا برخى از معارف دينى در شك بوده و ايمانى ضعيف دارند. «1»
در مورد معناى آيه، سه احتمال وجود دارد:
الف: در هنگام پيروزى مسلمانان و رسوايى منافقان، مؤمنان با تعجّب مىگويند: آيا اين يهود و نصارا بودند كه سوگند جدّى بر يارى كردن شما مؤمنان خوردند؟
«1». تفسير راهنما.
جلد 2 - صفحه 314
ب: برخى از مؤمنان واقعى بعد از پيروزى به يكديگر مىگويند: آيا اين بيماردلان بودند كه با سوگند مىگفتند: ما با شما هستيم و ديديد كه نبودند؟
ج: اين بيماردلان كه سوگند ياد كردند ما با يهود و نصارا هستيم، آيا توانستند به شما اهلكتاب كمكى كنند؟
پیام ها
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شاهد تلاشهاى آشكار و شتابزده افراد سست ايمان براى پيوستن به يهود و نصارا است. «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ»
2- نمونهى روشن كسانى كه از هدايت الهى محرومند، بيماردلانى هستند كه با سرعت براى پيوستن به كفّار تلاش مىكنند. إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ... الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ (حرف «فاء» نشانه آن است كه ظالمان آيهى قبل، بيماردلان اين آيه هستند)
3- بيماردلان سست ايمان، با سرعت به سراغ طرح دوستى با دشمنان كافر مىروند. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فِيهِمْ»
4- افراد سست ايمان و منافق، مىخواهند كه جزو كفّار باشند. «يُسارِعُونَ فِيهِمْ»، نه «اليهم».
5- در برابر نص وفرمان صريح خداوند نبايد اجتهاد و مصلحتانديشى كرد. لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ ... أَوْلِياءَ ... يَقُولُونَ نَخْشى
6- انگيزهى پذيرش رابطهى ذلّتبار با ابرقدرتها، ضعف ايمان و وحشت از غير خداست. «يَقُولُونَ نَخْشى»
7- مسلمانان، به پيروزى و گسترش اسلام و افشاى منافقان اميدوار باشند. فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ ...
8- عزّت سياسى، قدرت اقتصادى و پيروزى نظامى، همه از طرف خدا و در دست اوست. «أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ»
جلد 2 - صفحه 315
9- با كفّار رابطهى ولايت نداشته باشيد، تا امدادهاى غيبى خدا به سوى شما سرازير شود. لا تَتَّخِذُوا ... يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ
10- پايان نفاق و وابستگى به كفّار، حبط و رسوايى و شرمندگى است. «نادِمِينَ»
11- هر سوگندى نشانهى صداقت نيست، فريب سوگندها را نخوريد. «أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ»
12- وابستگى به بيگانگان، مورد ملامت مؤمنان است. وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ ... إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ
13- نشانهى خسران انسان، از بين بردن كارهاى نيك است. «حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ (53)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا: و گويند مؤمنان با يكديگر از روى تعجب از حال منافقان و اجتراى ايشان بر خدا به ايمان كاذبه و بخرسندى به آنچه حق تعالى به آنها انعام فرموده باشد از اخلاص كه أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ: آيا اين گروه آنانند كه قسم مىخورند به خدا جَهْدَ أَيْمانِهِمْ: غليظترين سوگند خود را.
حاصل آنكه مؤمنان در حين فتح و ظفر با يكديگر گويند منافقان قبل از اين،
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 109
قسم مؤكد مىخورند كه به خدا إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ: بدرستى كه ايشان با شمايند، و امروز پرده آنها دريده، معلوم شد كه دروغ مىگويند. حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ: باطل و نابود شد همه عملهاى آنها، يعنى ثوابى بر آن مترتب نشد به جهت فقد ايمان از ايشان. فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ: پس گشتند زيانكاران به افتضاح در دنيا و فوت ثواب در عقبى و اقتران ايشان به اهل كفر. اين كلام يا از جمله مقول قول مؤمنان است، يا قول حق تعالى كه براى اهل ايمان گواهى داده به حبط عمل منافقين.
در اين معنى تعجب است «كأنّه قبل و ما احبط اعمالهم و ما اخسرهم».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرِينَ (53)
ترجمه
و گويند آنانكه ايمان آوردند آيا اين گروه آنانند كه سوگند ياد نمودند بخدا با محكمترين سوگندهاشان كه آنها هر آينه با شمايند نابود شد كردارهاى آنها پس گشتند زيانكاران.
تفسير
يقول بدون واو عطف نيز قرائت شده است و بعضى بنصب قرائت نمودهاند تا عطف باشد برياتى در آيه سابقه و حاصل مفاد آيه شريفه آنستكه پس از آنكه خداوند نصرت كامل بمسلمانان عطا فرمود و كفار بكلى مقهور و مخذول شدند مسلمانان با يكديگر ميگويند بطور تعجب يا تعريض براى شكرگزارى و اظهار بهجت و مسرت از غلبه اسلام آيا اين منافقان بودند كه قسمهاى غلاظ و شداد ياد مينمودند كه ما با شمائيم با آنكه واقعا با دشمنان ما بودند چگونه زحماتى كه براى حفظ نفاق و دوروئى خود كشيدند باطل شد و كار يك طرفه گرديد و آنها زيان كار شدند در دنيا كه نتيجه از مودت با كفار نگرفتند و پيش مسلمانان هم معروف شدند بنفاق و در آخرت هم از اعماليكه بر حسب ظاهر نمودند چون با كفر باطنى بوده نتيجه نخواهند برد اين در صورتى است كه تا آخر آيه كلام اهل ايمان باشد و ممكن است از حبطت اعمالهم ببعد كلام الهى باشد در هر حال معنى تفاوتى ندارد و مفيد انشاء تعجب است از آثار سوء نفاق در دنيا و آخرت و اللّه اعلم.
جلد 2 صفحه 227
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقسَمُوا بِاللّهِ جَهدَ أَيمانِهِم إِنَّهُم لَمَعَكُم حَبِطَت أَعمالُهُم فَأَصبَحُوا خاسِرِينَ (53)
و ميگويند كساني که از روي حقيقت ايمان آورده بودند از روي تعجب اينکه هايي که رفتند رو بيهود و نصاري كساني بودند که قسم خوردند بخدا بقسمهاي مغلظه و مؤكده که اينها با شما مؤمنين هستند و رسوا شدند و باطن آنها ظاهر شد و اعمال آنها چون حقيقت نداشت حبط شد و از بين رفت و خسران دنيا و آخرت را براي خود فراهم كردند.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا كساني که ثابت قدم بودند و خود را در اينکه انقلابات نباختند و بوعدههاي الهي مطمئن بودند و از خدمت حضرت رسالت بيرون نرفتند أ هؤلاء اشاره بكساني که در آيه قبل ذكر شد که ايمان ثابت نداشتند و باندك
جلد 6 - صفحه 396
فشار رفتند رو بيهود و نصاري.
الَّذِينَ أَقسَمُوا بِاللّهِ که ابتداء قسم ياد كردند باللّه آن هم بقسمهاي مغلظه که معناي جَهدَ أَيمانِهِم که ما هم تا آخرين نفس با شما هستيم إِنَّهُم لَمَعَكُم چه بكشيم چه كشته شويم پا بر جا و ثابت قدم و غافل از اينكه خداوند تمام بندهگان را خاصه كساني که اظهار ايمان ميكنند امتحان و آزمايش ميكند أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ عنكبوت آيه 2، بمجرد يك چشم زخم که در جنگ احد بر مسلمين وارد شد و يك عده آنها كشته شدند دست از ايمان كشيدند.
حَبِطَت أَعمالُهُم مكرر گفتهايم همين نحو که ايمان شرط صحت كليه اعمال است موافات که بقاء ايمان باشد تا آخر عمر هم شرط است که اگر كسي هفتاد سال مؤمن بوده و اعمال صالحه از او صادر شده و در نفس آخر عمر ايمانش زائل شده كليه اعمالش باطل و حبط ميشود و اينها يا اصلا ايمان نداشتند يا اگر ايمان ضعيفي هم داشتند از دست دادند و بكفار ملحق شدند.
فَأَصبَحُوا خاسِرِينَ خسران هم سرمايه از دست دادن است هم ضرر و زيان بردن است بسرمايه ايمان که از دست رفت ضرر و زيان دنيوي که ديگر نميتوانند بمسلمين ملحق شوند و مسلمانان فريب آنها را نميخوردند و لو با قسمهاي مغلظه و كفار هم آنها را بخود راه نميدهند چون تقلب و دو رويي از آنها مشاهده كردند چوب هر دو سر نجس و هم آخرت در زمره منافقين که في الدرك الاسفل من النار محشورند.
397
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 53)
در این آیه به سر انجام کار منافقان اشاره کرده می گوید: در آن هنگام که فتح و پیروزی نصیب مسلمانان راستین شود، و کار منافقان برملا گردد «مؤمنان از روی تعجب می گویند آیا این افراد منافق، همانها هستند که این همه ادعا داشتند و با نهایت تأکید قسم یاد می کردند که با ما هستند، چرا سر انجام کارشان به اینجا رسید» (وَ یقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا أَ هؤُلاءِ الَّذِینَ أَقسَمُوا بِاللّهِ جَهدَ أَیمانِهِم إِنَّهُم لَمَعَکم).
و به خاطر همین نفاق، «همه اعمال نیک آنها بر باد رفت (زیرا از نیت پاک و خالص سر چشمه نگرفته بود، و) به همین دلیل زیانکار شدند» هم در این جهان و هم در جهان دیگر (حَبِطَت أَعمالُهُم فَأَصبَحُوا خاسِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم